قبل از پرداختن به این موضع ، جا دارد که مسله فعالیت های دمکراتیک و سوسیالیستی را در هر جایی یکسان نگیریم و در هر جامعه ایی به شکل های متفاوتی ان را در نظر داشته باشیم . ما به عنوان یک سوسیالیست ، موضوع اصلی را بر حسب جامعه و کشورمان ، یعنی ایران در نظر خواهیم داشت .
فکر می کنم تفکیک فعالیت های دمکراتیک با فعالیت های سوسیالیستی عمدتا به دکترین انقلابات در روسیه مربوط شده باشد . در اولین بار مرحله ایی کردن انقلاب دمکراتیک و انقلاب سوسیالیستی در روسیه مطرح گشت . بطوریکه انقلاب فوریه ۱۹۱۷ ، یک انقلاب بورژا دمکراتیک نامیده شد و انقلاب سوسیالیستی در اکتبر ۱۹۱۷٫ در انقلاب دمکراتیک ، قدرت قانون گذاری به مجلس موسسان سپرده شد و قدرت قانونگذاری در انقلاب سوسیالیستی به شورا های کارگران و زحمتکشان واگذار شد . دکترین نگاه به این دو مرحله ایی کردن ، بر تناسب صف بندی های طبقاتی و چگونگی اعمال هژمونی این یا ان طبقه بود . بطوریکه لنین ساختمانبندی مجلس موسسان را عمومی و غیر طبقاتی ارزیابی کرد و اعتقاد بر این بود که این مجلس منافع طبقات فرودست و کارگر را در نظر ندارد و بیشتر طقات دارا در ان اعمال نفوذ دارند . در نتیجه ، باید چنین مجلسی لغو شود و به جای آن قدرت شوراها ، به عنوان سازماندهنگان ارگان های دولتی ، مستقر شود . البته لازم به ذکر نیز هست که ، خیلی از مخالفان لنین ، اعتقاد داشتند که ” چون حزب بلشویک به رهبری لنین ، در مجلس در حد اقلیت نصاب قرار گرفته بود ، به لغو مجلس موسسان رسیده است ” .
در هر صورت ، مرحله ای کردن دو انقلابات و فعالیت ها برای استقرار این دو انقلاب ، خود جای بحث جداگانه ایی را می طبلید ، لذا از تعمق بیشتر روی این مسله پرهیز می شود . در اینجا اساسا منطق جدا کردن این دو مرحله ، خوبخود به تشتت و سردرگمی پی درپی احزاب چپ جهانی و از جمله چپ سوسیالیت های جامعه ایران منجر گشته و روانشناسی تفکرات را به ، مطلق گرایی بیتشر سوق داده است .
البته آنچه که در مورد تفکیک دو انقلاب مورد سوال هست ، که اساسا فرق بین فعالیت ها ی دموکراتیک و سوسیالیستی چیست ؟ آیا دمکرات ها سوسیالیست نیستند ؟ و یا بر عکس ، سوسیالیست ها ، دمکرات ؟؟ !! برای روشن شدن مسله ، ابتدا باید به خواست و توقعاتی که مردم از دولت بر امده از انقلاب دمکراتیک دارند ، اشاره شود و به نسبت ان نیز مردم از برامد انقلاب سوسیالیستی از دولت .
تا انجایی که به خواست های دمکراتیک در ایران مربوط می شود ، این خواست ها از طرف دولت های موجود سرباز زده شده اند و به رسمیت شناخته نشده اند . این خواست و ارزوهای دمکراتیک عبارتند از :
استقرار یک جمهوری دمکراتیک بر امده از خواست و اراده مردم ( حکومت مردم بر مردم )
جدایی مسله دین از دولت
آزادی بدون قید و شرط احزاب ، فرد در سرنوشت خود و جامعه
آزادی همه جانبه و بی قید و شرط زنان و مساوی بودن حقوق انان با مردان
به رسمیت شناختن تشکل های مستقل کارگری در چارچوب اتحادیه و سندیکاهای خود
به رسمیت شناختن پارلمان منظقه ایی خلق های تحت ستم و حق تصمیم گیری انها در چگونگی اداره کردن منطقه ای خود
رایگان کردن تحصیل برای همه تا حد دانشگاه
تامین بیمه اجتماعی برای همه
دولتی کردن تمامی شاهرگ های اقتصادی و تجاری و تسهیل راه رشد اقشار متوسط جامعه
تعیین دستمزد کارگران و زحمتکشان بر تناسب رشد اقتصادی جامعه
ارایه یک سیاست شفاف و روشن در عرصه بین المللی و به رسمیت شناختن منشور سازمان ملل .
همچنانکه اشکار است که این خواست و ارزوها در ایران هنوز متحقق نشده اند ، لذا احزاب و سازمان های اجتماعی از ابتدا هم و غم خود در تحقق این خواست ها خواهد بود . و اتفاقا صفبندی های سیاسی موجود در ایران باید بر تارک چنین خواست هایی قرار بگیرند و با تحقق این خواست و ارزوها هست که جامعه در پروسه توسعه گام بر می دارد و جامعه منطق راه رشد و پیشرفت را پیدا خواهد کرد . در اینجا به غیر از این خواست و ارزوها ، چه چیز دیگر قابل طرح شدن می باشد ؟ که چپ ها ی ما را مشوق ” آنان ” دیگری کرده است . تا انجایی که انان مطرح می کنند ، لبه تیز حمله به سیستم سرمایه داری و نابودی ان ، لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و اجتماعی کردن ان می باشد . آنان معتقدند که با استقرار مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید ، استثمار انسان به توسط انسان در جامعه ما رخت می بندد و دولت به معنای کلمه زوال می یابد و در نهایت جامعه به یک ” بهشت ” تبدیل می شود . تا انجایی که به جامعه ایران بر می گردد ، هر دو خواست متفاوت دمکرات ها و چپ ها تا کنونی جنبه مادی بخود نگرفته اند . نه خواست دمکراتیک و نه خواست سوسیالیستی ، ولی محمتمل ترین و منطقی ترین تحقق این دو طرح ، طرح اولی است زیرا تحققق این طرح ، در مقیاس جهانی ، موفق تر و مادی تر بوده است و اجرای طرح دومی غیر ممکن . ولی دال بر این نیست که اجرای طرح دومی در التزام به اجرای طرح اولی در پروسه های قدم بقدم ، جنبه عملی بخود نگیرد .
ساخت و بافت اقتصاد و سیاست حاکم بر ایران ، احتیاج به تغییر اساسی دارد . شروع این تغییر نه از ابتدا ، شورایی کردن اقتصاد و سیاست جامعه ، بلکه دخیل دادن تمامی جامعه در شکوفا کردن اقتصاد و بر تارک یک جامعه باز و دمکراتیک . بر حسب این پیش بینی ست که مبارزه برای تحقق خواست های دموکراتیک از اولویت ها بشمار می ایند و چنبش چپ باید بر موازات این خواست خود را سازمان دهد