نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم!
سحرگاه هفتم شهر یور ماه ۱۳۵۷ میدان تیرباران زندان سنندج، آخرین لحظات قبل از اعدام.
نسرین : چشمان مرا نبندید!
شهلا : اما چشمان مرا ببندید!
مامور آتش : آها چون می ترسی…
شهلا : نه، نمی خواهم مرگ خواهرم را ببینم!
نسرین : پس چشمان مرا هم ببندید!